
کارخانهی پژوی فرانسه، در اوایل دههی ۸۰ میلادی، بعد از تولید نسل درخشان چهار پژو شامل ۵۰۴ و ۴۰۴ در دههی ۷۰، رسماً به خِنس میخورد و تولیداتش مقبول نمیافتد و در بازار رقابت به دلایل فراوانی از جمله مصرف سوخت بالا کم میآورد. مدیران پژو دوره میافتند در دانشگاهها و فقط در پلی تکنیک فرانسه، ۲۰۰ پروژهی دانشجویی تعریف میکنند و شروع میکنند به تزریق پول در دانشگاهها.ظرف مدت پنج سال،پژو ۴۰۵ را تولید میکنند که اتومبیل سال ِ کلاس B اروپا میشود که همان،هنوز بعد ِ بیست سال،سرجهازی ِ صنعت خودروی ماست. همین را مدل کنیم و برگردانیم به وطن…فرض کنیم ایران خودرو به هر دلیلی به خاطر تولیدات ضعیفش – خدا به دور – فرض ِ مثال، دچار مشکل شود و خریدار پیدا نشد..فرض ِ محال(!) کنیم به دلیل ضعف ِ کیفیت تولید کسی محصول ایران خودرو را مثل پژوی ۵۰۴ دههی ۷۰ فرانسه نخرد.حالا منتظریم تا مثل ِ همان فرانسه،ایران خودرو برود در امیر کبیر و شریف و صنعتی اصفهان و … پروژه پخش کند و …اما در عمل چه اتفاقی میافتد؟ هیچ! مدیر ایران خودرو میرود خدمت مقام ِ اجرایی بالادست،توضیح میدهد که ایران خودرو سه برابر کارخانهجات هم ارز کارگر استخدام کرده است – تا ضریب ِ اشتغال کشور را بالا ببرد – …این کارگران به دلیل مطالبات معوق،همین روزهاست که بریزند و جادهی تهران-کرج را رسماً ببندند و این یعنی بحران شهری …خلاصهی کلام، مقام اجرایی بالادست هم که حوصلهی این چیزها را ندارد کمی شیر ِ نفت ِ ورودی به ایران خودرو را باز میکند و جلوی این همه بحران را به سرانگشت تدبیر میگیرد.
از کتاب نفحات نفت – نوشتهی رضا امیرخانی – نشر افق.